.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
راز پيروزي‌ها و شكست‌ها در دفاع مقدس
گفت‌و‌گو با سردار سوداگر
راز پيروزي‌ها و شكست‌ها در دفاع مقدس

اشاره: سردار سوداگر، از قديمي‌ترين نيروهاي سپاه پاسداران و از پايه‌گذاران اطلاعات عمليات به شمار مي‌رود. البته هرچند از فرماندهان عالي‌رتبه به شمار مي‌رود، ساده و صميمي است و اصلا از اين كه براي او شأن متفاوت از ديگران قايل ‌شوند، گلايه دارد.
در اين گفت‌وگو تلاش شد، با توجه به مسئوليت سوداگر، تا اندازه‌اي به مباحث فني و ديگر مسائل جنگ پرداخته شود.

از نظر شما جنگ زشت است يا زيبا؟
با سلام و صلوات به روح بلند حضرت امام و آرزوي علو درجات براي شهداي صدر اسلام، انقلاب و جنگ تحميلي و آرزوي سلامتي براي رهبر معظم انقلاب اسلامي.
نخست بايد تعريفي از جنگ داشته باشيم؛ جنگ به خودي خود، واژه زشت و منفوري است و هر کشوري در هر وضعيتي، آغازگر جنگي باشد، محکوم است و همچنين در همه ادبيات کهن و معاصر، هيچ‌گاه ماهيت ادبياتي جنگ تغيير نكرده است.
پس چرا ما واژه دفاع مقدس را به کار مي‌بريم؟ به ‌اين علت است که ما آغازگر جنگ نبوده دفاعي همه‌جانبه را بر مبناي ايدئولوژي غني که برانگيخته از دين ما، رهبري ما و حکومت اسلامي ما بود آغاز کرديم که در آغاز حضور هر فرد، برابر اين ايدئولوژي و فتواي حضرت امام، واجب کفايي بود و پس از مرگش، شهادت در راه خداوند تلقي مي‌شد، از اين رو، جنگ كه واژه‌اي به ‌اين منفوري و مورد غضب ملت‌هاست، مقدس مي‌شود.

در آغاز، تحليل كلي خود را از ميزان موفقيت دفاع مقدس بفرماييد:
براي رسيدن به ميزان موفقيت، بايد نخست با همان ادبيات، موفقيت را براي دو طرف تعريف و هم‌زمان، موازنه قوا را براي دو نيروي درگير محاسبه کنيم.
هدف دشمن: سرزميني يا جغرافيايي:
1 ـ تصرف هميشگي خوزستان
2 ـ در کنترل کامل گرفتن «اروند‌رود» براي عبور و مرور کشتيراني تا بصره و غيره
3 ـ تصرف ارتفاعات «ميمک» و «دوپازا» که اشراف بسيار خوبي بر منطقه داشته و بلندي‌هاي سرکوب منطقه به شمار مي‌روند.

هدف سياسي:
1 ـ جايگزيني عراق به جاي ايران زمان شاه در سرسپردگي به غرب و داشتن عنوان ژاندارمي منطقه.
2 ـ در اختيار گرفتن عناوين ناسيوناليستي رهبري جهان عرب و کنترل و اداره جمعيت‌هاي عرب در سرتاسر جزيره‌العرب.
حال با اين اوضاع، اگر نگاهي اجمالي به موازنه قوا داشته باشيم، در مي‌يابيم که نه تنها رژيم بعث عراق در جنگ شکست خورده، بلکه ‌ايران اسلامي نيز به موفقيت‌هاي بزرگ و قاطعي در جنگ رسيده است.

توان نظامي و اقتصادي عراق:
1ـ در اختيار داشتن ثبات سياسي و اقتصادي قابل قبول.
2 ـ داشتن ذخيره ارزي بالغ بر 30 ميليارد دلار.
3 ـ در اختيار داشتن دوازده لشکر و سي تيپ کاملا مجهز به تجهيزات سازماني بالاي 85 درصد جدول سازماني با حدود 3500 تانک و نفربر و بيش از 1000 قبضه توپخانه صحرايي با پرسنل سازماني بالغ بر 300000 نفر.
نيروي هوايي: شامل نه پايگاه هوايي و شانزده اسکادران، سيصد فروند هواپيماي آماده به کار، هشتاد فروند بالگرد آماده به کار عملياتي و نهصد قبضه توپ ضدهوايي.

4 ـ داشتن پشتيباني عمده سياسي منطقه‌اي و بين‌المللي.
5 ـ به دست آوردن پشتيباني اقتصادي و بعد نظامي منطقه‌اي و بين‌المللي.

توان نظامي ايران اسلامي
1 ـ نداشتن ثبات سياسي داخلي و خارجي.
2 ـ درگيري‌هاي شديد مرزي در مناطق مرزي تا عمق حدود 70 کيلومتر در شمال و غرب کشور.

3 ـ درگيري‌هاي شديد در جنوب کشور با معارضان عرب زبان که از سوي بازماندگان شيخ خزعل و با پشتيباني عراق انجام مي‌شد.
4 ـ نداشتن ارتش منسجم و آماده به کار عملياتي با توجه با شرايط انقلاب و تصفيه‌هاي بسيار زيادي که توسط نظام اسلامي و همکاري بي‌دريغ ارتش صورت گرفته بود تا انقلاب از تهديدات بالقوه و بالفعل درامان باشد و ماجراهايي شبيه کودتاي نوژه شکل نگيرد.

5 ـ سپاه پاسداران بسيار نوپا و جنگ نديده داراي افراد و عموما سن و سال پايين که متوسط سني آنان، بيست سال بيشتر نبود.
6 ـ بسيج سازماندهي نشده و به اصطلاح نيروهاي فله مردمي بودند که اصلا هيچ نما و تصوري از چگونگي جنگ نداشتند.

7 ـ نداشتن هيچ‌گونه پشتيباني سياسي و اقتصادي و نظامي.
8 ـ وجود ممنوعيت و تحريم‌هاي عمده نظامي منطقه‌اي و بين‌المللي که کشور را در رکود بي‌سابقه‌اي قرار داده بود.

در اين وضعيت، جمهوري اسلامي، نه استراتژي مشخصي داشت و نه سازماندهي مشخص و نه شيوه‌هاي تاکتيکي تا بتواند بر رژيم متجاوز غالب شود. از همين رو، بهترين شرايط براي رژيم عراق فراهم شده بود تا نه تنها به اهداف ديرينه خود دست يابد، بلکه خود را رهبر جهان عرب و ژاندارم منطقه معرفي نمايد.
حال بايد ديد با اين اهداف و موازنه قوا، کدام کشور موفق و کدام کشور شکست خورده‌اند.

پس از هشت سال نبرد نابرابر، نه تنها ارتش عراق به هيچ کدام از اهداف از پيش تعيين شده‌اش نرسيد، بلکه ميلياردها دلار خسارت و تخريب و بدهي براي ملت خود بر جاي گذاشت. براي همين، جمهوري اسلامي به همه اهداف خود دست پيدا كرد که همانا بيرون راندن رژيم بعثي از خاک خود و به دست آوردن کنترل منطقه و همچنين به دست آوردن عزت و اقتداري که باعث شود، پس از آن، هيچ مهاجمي، قصد تعرض به ميهن اسلامي را نداشته باشد. 

آيا عمليات‌هاي جنگي ما کاملا موفق بودند؟ 
جنگ، منظومه‌اي است که بايد تماما ديده شود. هيچ سوژه و حرکتي مطلق نيست. همان گونه که گفتم، ما کاستي‌هايي داشتيم که هر کدام مي‌توانست کشوري را به زانو در بياورد. از اين رو، ما با همين کاستي‌ها و کمي‌ها، آغاز و حرکت کرديم. بديهي است که نقاط ضعف و قوتي داشته باشيم. در نتيجه نمي‌توان گفت در عمليات‌ها صددرصد موفق بوده‌ايم. ما در شرايط خود، عمليات‌هاي دارخوين (فرمانده کل قوا) اعتماد به نفس پيدا کرديم که ‌اين حرکت را مديون برادر عزيز رحيم صفوي هستيم و پس از آن، عمليات «ثامن الائمه» و «فتح‌المبين» و «بيت‌المقدس» و «طريق‌القدس»، عمليات‌هاي کاملا موفقي بودند که با مديريت بسيار خوب و عالي ارتش و سپاه به فرماندهي خوب و مدبرانه محسن رضايي و مرحوم صياد شيرازي صورت پذيرفت و همچنين عمليات‌هاي بسيار خوب و متهورانه «خيبر» و «بدر» و «والفجر8» و «کربلاي 5» را با مديريت بسيار خوب سپاه و رشادت بي‌نظير فرماندهان شجاع کاملا موفق بوده‌اند، اما گاه همانند عمليات‌هايي مثل والفجر مقدماتي کربلاي4 با شكست روبه‌رو شد که پس از بررسي‌هاي متعدد، مشخص شد كه اين شكست به خاطر عواملي چون جاسوسي و انتقال اخبار و اطلاعات از يکي از رده‌ها با خارج از کشور و سرانجام عراق، صورت پذيرفته است.

وقايع پس از جنگ چه بود؟ آيا آن گونه که بايد و شايد رزمندگان مورد توجه قرار گرفتند؟
در حقيقت در جنگ ما دو دشمن داشتيم؛ دشمنان دانا و دوستان نادان. دشمنان دانا كه مشخص هستند، اما ما ضرباتي هم از دوستان نادان خورديم كه با دفاع غلط و ارائه تحليل‌هاي نادرست از جنگ به ما ضربه مي‌زدند. مثلا:

عمليات «والفجر مقدماتي» و «كربلاي 4» ناموفق بودند، حالا چه اصراري داريد که در بيان و تحليل‌هايتان بگوييد اين عمليات‌ها موفق بوده يا جنگ هيچ عيب و نقصي نداشته است.
دوم؛ ارائه نماهاي کاذب پس از جنگ.

يك بار به نمايشگاهي رفتم و ديدم از ابتداي آن، يا تصوير كسي است كه سرش قطع شده يا پايش قطع شده و يا شهيد شده. به هرحال، هيچ نمايي از پيروزي در اين نمايشگاه نديدم، منهاي آن روح ماورايي که شهادت را تداعي مي‌نمود... . وقتي نوجوان يا جواني از نسل جديد اين تصاوير را ببيند، با خود چه خواهد گفت؟! اصولا او هنوز شهيد و شهادت را درک نکرده است و مي‌گويد: ما چه موفقيتي داشتيم؟ اينها که همه‌اش شکست است، ما عجب شكستي خورديم! اصلا آيا كسي مانده است؟! آخر نمايشگاه هم يك كلا‌شينكف رفته بود بالا؛ يعني كه ما پيروزيم. خوب جوان امروز مي‌گويد: ما قسم حضرت عباس را قبول كنيم يا دم خروس را؟ کجاي اين پيروزي است؟

جايي ديگر ديدم كه يك چفيه قرمز و چادر و كاسه آب و نان خشكي گذاشته‌‌اند. پرسيدم اين يعني چه؟ گفتند: سمبل زمان جنگ است. والله، همه ‌اينها غلط است، دروغ محض است. مردم و حکومت ما بهترين ميوه و غذا را براي رزمندگان تدارک مي‌ديدند و براي نيروهاي مسلح فراهم مي‌كردند. مردم ما از سفره خود مي‌چيدند و براي رزمندگان به جبهه مي‌فرستادند؛ بهترين شكلات، نقل و نبات و... .
ديگر آن كه هر وقت مجالس گراميداشت عملياتي را از دفاع مقدس مي‌رويم، گريه و عزاست، حال آن كه داستان جنگ، بر يك ايدئولوژي بسيار قوي و روانشناسي و پتانسيل الهي و رواني، مبتني بود و هر چه بچه‌هاي جنگ به شب عمليات نزديك‌تر مي‌شدند، بشاش‌تر و با نشاط‌تر مي‌شدند و بيشتر شوخي مي‌كردند. شوخي‌هاي زمان جنگ بي‌نظير بود و والله به ياد ماندني است و هنوز هم حسرت آن بشاشيت و سرحالي و زنده‌دلي را مي‌خوريم.
حزب‌اللهي را بد معرفي کرديم؛ چهرهاي غضب کرده نامرتب و ژوليده که اصلا شوخي بردار نيستند و نمي‌شود با آنان حرف زد، چرا كه هميشه از همه طلبکارند. آيا واقعا رزمنده و حزب‌اللهي زمان جنگ اين بود؟
بارها مي‌گفتند: بسيجي بي‌ترمز. بي‌ترمز يعني چه؟ آيا به اثرات رواني همين يک عبارت پي برده‌اند؟ بسيجي بي‌ترمز يعني چه؛ يعني آدمي که حرف حاليش نمي‌شود. هرکاري دلش مي‌خواهد، مي‌کند و اصولا خودسر است. آيا بسيجيان ما اين‌گونه بودند و يا اين که بهترين گاز و بهترين ترمز را داشتند؟ گوش به فرمان مولايشان آن وقت كه بايد مي‌رفتند و آن وقت که بايد مي‌ماندند.

اينها برخي از اشتباهاتي بود که خودي‌ها مرتكب شدند و جنگ را بد و منفور و دفاعيون را يک مشت آدم بيکار و گريان و بي‌هدف نشان مي‌دادند كه بعدها اثرات بدي بر جاي گذاشت؛
نخستين نقطه انحراف طلحه و زبير، اين بود كه براي خود، شأني بيش از ديگر افراد جامعه قايل شدند و طبعا سهم بيشتري خواستند، اما اميرالمومنين(ع)، چنين سهمي را به آنان نمي‌داد. اين بود كه طلحه‌الخير مي‌شود طلحه‌شر. شمشير زبير سيف‌الاسلام مي‌شود ضد اسلام. چرا برخي براي خود شأني بيشتر از ديگران قايلند و احساس مي‌کنند شأني بالاتر از ديگران دارند و مگر نه قرآن کريم مي‌فرمايد: ان اکرمکم عندالله اتقاکم. چرا بعضي‌ها قدر و منزلت و شأنيت خود را فوق ديگران مي‌دانند؟ مگر نه اين كه پيامبر عظيم‌الشان(ص) در ساخت نخستين مسجد، خودشان خشت بلند مي‌كردند؟
فرماندهي را مي‌شناسم که با درجه سرتيپ تمامي، پشت كمپرسي، لودر و بلدوزر مي‌نشست و با اين کار خستگي را از تن نيروهايش زايل مي‌کرد و آنان مي‌گفتند: اين از جنس خودمان است؛ همان بسيجي زمان جنگ است. 

آيا مي‌توان در كل جنگ، روي بالاترين پيروزي و سخت‌ترين شكست دست گذاشت؟
بالاترين پيروزي و کم‌ترين آن‌ را نمي‌توان ارزيابي و نمايان کرد، چون ديدگاه‌ها و همچنين مقاطع و توانايي‌ها متفاوت است و هر کدام شرايط خاص خود را دارد؛ مثلا عمليات «دارخوين» پس از شکست‌هاي عمده اوايل جنگ که به صورت کلاسيک انجام گرفت، رخ داد. درحالي که هيچ گروه، سازمان و نيرويي، حتي يک درصد موفقيت را احتمال نمي‌داد و بعضي برادران حتي مسخره هم مي‌کردند. تنها آقا رحيم صفوي که آن وقت هميشه حمايل و قطار فشنگش همراهش بود، اميدوارانه تلاش مي‌کرد و عمليات را به نتيجه مي‌رساند که اميدي بسيار بزرگ در دل‌ها نمايان شد و هنگامي که عمليات موفق شد همانند يک عمليات بسيار بزرگ خودنمايي کرد و پس از آن عمليات ثامن در شرايط خود، پيروزي بسيار بزرگي بود، چون نه دشمن و نه نيروهاي خودي اصلا انتظار اين گستردگي و موفقيت را نداشتند. به هر حال، مجموعه‌اي از عوامل و دلايل، باعث پيروزي يا شكست مي‌شود. البته داشتن اطلاعات از دشمن برتري‌هاي چشمگيري به نيروهاي خودي مي‌داد که البته ارزش و توان اطلاعاتي نيروهاي خودي بسيار بالا بود و حتي ارتش نيز آن را تحسين مي‌كرد. اطلاعات، تنها جايي بود كه ديدي از امكانات و موقعيت و توان دشمن داشت و خودي را نمايان مي‌کرد. مثلا در والفجر مقدماتي، همان‌گونه که اطلاعات ما از دشمن زياد بود، اخبار و اطلاعات دشمن نيز به وسيله ديده‌باني و جاسوسي زياد بود و البته چون ما تا آن زمان به آن منطقه نرفته بوديم، عراقي‌ها از حضور تعداد زيادي از نيروهاي ما تعجب کرده و سرويس‌هاي اطلاعاتي خود را فعال‌تر مي‌کردند.

اطلاع داشتن از توانايي‌هاي دشمن، حفظ اطلاعات خودي، پيش‌بيني‌هاي لازم، تجهيزات و... همه در ميزان توفيق ما مؤثر بود که در اين مقطع، با از دست دادن بيشتر مناطق تصرف شده و آشکار شدن آثار شکست بر گرده رژيم بعث، سرويس‌هاي اطلاعاتي قدرت‌هاي بزرگ به خدمت ارتش عراق درآمدند و تلاش زيادي مي‌كردند تا با هدايت نيروهاي رزمي عراق، اعم از هوايي و زميني، ضربات مهلکي بر پيکر نيروهاي خودي وارد و يا دست‌كم از موفقيت‌هاي نيروهاي اسلام جلوگيري کنند. يا در همين عمليات، گزارش شد كه عراق احتمالا مي‌خواهد چادرهاي استقرار نيروهاي رزمندگان ما را بمباران كند. چون سنگر هم نداشتيم و رزمندگان در چادرها بودند، هم‌زمان با ارسال پيغام به کليه يگان‌ها دستور داده شد تا چادرهايشان را ترک كنند و به بيابان بروند، حتي خودم به لشكر 7 ولي‌عصر و لشكر 19 فجر رفتم و به فرمانده آن گفتم: بلند شو و گردانت را از اين‌جا ببر، راه بيفت برو به سمت بيابان. همين كه يكي دو كليومتر دور شدند، محل قبلي آنان را موشك زدند که خدا مي‌داند اگر دقت نمي‌شد و گردان‌ها شبانه جابه‌جا نمي‌شدند، چه ضربه مهلکي به نيروهاي خودي وارد مي‌شد.

در عمليات فتح‌المبين، عراق اصلا نمي‌دانست ما چه مي‌خواهيم بكنيم. در عمليات بيت‌المقدس و حتي بدر نيز گمان مي‌كرد كه ارتش مقابلش مي‌جنگد و اصلا سپاه را نمي‌شناخت كه چيست؟
در فتح‌المبين عراق گيج بود. من با موتور همراه شهيد كميلي‌فر، رفتم داخل عراقي‌ها و اتفاقا پايم هم مصنوعي بود، ولي عراقي‌ها متوجه نشدند.
با اين حال، عراقي‌هاي زمان عمليات فتح‌المبين با والفجر مقدماتي تفاوت داشتند؛ هم آنها و هم ما به‌ تدريج بلوغ بيشتر و شناخت كامل‌‌تري از يكديگر پيدا كرديم و در نتيجه، جنگ براي ما سخت‌تر و پيچيده‌تر مي‌شد و مجبور بوديم پارامترهاي جديدتري وارد جنگ كنيم و بدين جهت است که نمي‌توان گفت بزرگ‌ترين موفقيت و کم‌ترين موفقيت کدام است. 

در مدت جنگ، آيا عراق نشت اطلاعاتي مهمي داشت و همين طور در طرف مقابل، آيا ايران از چنين موردي ضربه خورد؟
بله، همان گونه که گفته شد، از ابتدا سرويس‌هاي اطلاعاتي دشمن فعال بود و با مخبران و ستون پنجم ارتباط ارگانيکي برقرار کرده بود و حتي بعضي از عوامل ما نيز بعدها جاسوس دوجانبه شناخته شدند و با آغاز جنگ در کنار فرمانده لشکر 10 زرهي عراق، هشام صباج فخري و لشکر يک مکانيزه قرار گرفتند و در مقابل، ما انسجام اطلاعاتي در جنگ نداشتيم و كم‌کم پيدا کرديم. همچنين به مرور، وقتي که آثار شکست بر چهره صدام و رژيم بعث عراق نمايان مي‌شد به موازات ارسال تجهيزات و امکانات لجستيکي و صنعتي و نظامي و بيولوژيکي، سرويس‌هاي اطلاعاتي تمام و کمال در اختيار رژيم بعث عراق قرار گرفته بودند که بدين جهت، نکته‌اي که تاکنون مسکوت مانده و اعلام نشده است، نشت اطلاعات و يا جاسوسي براي دشمن از عوامل عمده و بزرگ شکست عمليات کربلاي چهار بود.

من در حين عمليات كربلاي 5، كالكي را از سنگرهاي عراقي در جزيره بوارين پيدا كردم و نشان فرمانده سپاه دادم و گفتم: كالك عمليات خودمان است كه به عراقي نوشته شده است. يكي از كالك‌هاي خودمان هم همراهم بود و آن را كنار كالك پيدا شده گذاشتيم و ديدم شبيه هم است و نام همه لشكرهاي عمل‌‌كننده در كربلاي 4 را نوشته است. مفهوم آن اين بود كه در عمليات كربلاي 4، فردي از قرارگاه به بالا اطلاعات را برده و به عراق داده است.

البته متوجه شديم اين نقشه، مربوط به دو دوره پيش از طراحي نهايي است و سه ماه با تصميم نهايي فاصله دارد كه بعدها اين مسئله مورد پيگيري قرار گرفت. البته کنترلي روي کساني كه به منطقه مي‌آمدند، نبود و بعدها هم كه مشخص شد احتمالا افضلي، فرمانده نيروي دريايي که بعدا اعدام شد، جاسوس سيا بوده و اطلاعات را انتقال داده است، البته در موارد ديگر، ماجرا فرق مي‌كرد و احتياط‌هاي لازم اثر خود را مي‌گذاشت.
از جمله حدود بيست روز پيش از والفجر 8، آقاي محسن رضايي گفت: نيروها را ببريد بيرون و به منطقه هور برويد و کل منطقه والفجر 8 را تحويل قرارگاه نجف به فرماندهي احمد غلامپور بدهيد. همه ‌هاج و واج ماندند و گمان كردند كه ديگر عمليات در اينجا نيست، چون کل شناسايي‌ها و چيدمان نيروها با قرارگاه ما بود که آقاي عزيز جعفري، مسئوليت آن را داشت، اما همان شب عمليات والفجر 8 که نيروهاي ما در هور در جزيره «ام الرصاص» درگير بودند، حدود ساعت 2 صبح، فرمانده سپاه تماسي گرفت كه منطقه را رها كنيد و به منطقه فاو بياييد. پس از مراجعه وقتي که آقاي شمخاني منطقه را براي من توجيه کرد، متوجه شديم که ‌اين حرکت، کاري براي فريب دشمن بوده است که اتفاقا بسيار هم زيرکانه و جالب بود. صبح عمليات در جاده استراتژيک ادامه عمليات را به سمت كارخانه نمك ادامه داده و عمليات با موفقيت انجام شد.

به موازات بلوغ دشمن در جنگ که باعث سخت‌تر و پيچيده‌تر شدن جنگ مي‌شد، ما با تدبير و مديريت مناسب، پارامترهايي در جنگ وارد كرديم. به‌کارگيري بيش از پيش نقاط قوت خودي و بهره‌گيري از نقاط ضعف دشمن. براي نمونه در مناطقي وارد جنگ شديم كه دشمن آنجا را نمي‌شناخت يا نمي‌توانست در آنجا بجنگد؛ مثلا در مقطعي كه ما در خشكي به بن‌بست رسيده بوديم، پس از شناسايي متعدد، به ‌اين نتيجه رسيديم، در صورتي که پشتيباني قاطع و خوبي از رزمندگان ما بشود، منطقه هور جاي بسيار خوبي براي عمليات بود و از اين رو، عمليات خيبر و بدر طراحي شد و پيش‌بيني مي‌شد که دشمن در اين منطقه، ضعيف و نيروهاي خودي در قوت هستند. که البته مبناي پشتيباني عمليات‌هاي خيبر و بدر به خوبي طراحي و اجرا شد و تقريبا از استيصال دشمن بود که بشترين حجم بمباران‌هاي شيميايي در اين عمليات‌ها به وقوع پيوست.

پس از عمليات كربلاي 4 آقاي هاشمي، جلسه‌اي با فرماندهان گذاشت و همه را به محاكمه كشيد كه چرا اين طور شد؟ كشور بحراني و نياز به عمليات گسترده دارد و... .
بسياري از فرماندهان مخالف عمليات بودند و آقاي هاشمي با تك‌تك آنان صحبت كرد.

گزارش اطلاعات اين بود:
1 ـ عراق تصور كرده كه كربلاي 4، تنها و آخرين عمليات سالانه ماست.
2ـ عراق پس از هر يك از عمليات‌هاي عمده رزمندگان اسلام، فرمانده‌هانش را به مرخصي طولاني مي‌فرستد و آمريكا و انگليس و فرانسه، پول‌هاي خوبي هم به آنان مي‌دهند تا عيش و عشرت كنند.
3 ـ سوم اين‌ كه نيروهاي عراقي در جنوب اروند استقرار دارند. اگر بخواهند به سمت شمال اروند و روبه‌روي شلمچه بيايند، بايد از روي پل‌هاي بصره عبور کنند که بار ترافيکي سنگين و طولاني خواهد بود و تا بخواهند بيايند جلوي ما و دفاع كنند، دو هفته طول مي‌كشد و تا آن موقع ما به نتيجه رسيده‌ايم.
همين هم شد و ما با وجود آن كه عمليات كربلاي 5 را كمتر از دو هفته پيش از اجرا برنامه‌ريزي كرديم، كاملا در آن موفق شديم. از اين رو، هر عمليات و هر مقطع جنگ در جاي خود بايد مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد که در برگيرنده چهار فاکتور اساسي باشد.
1 ـ مقطع تاريخي آن
2 ـ بلوغ نظامي طرفين درگير
3 ـ موازنه قواي طرفين
4 ـ شرايط سياسي و بين‌المللي


منبع:سايت بازتاب


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000292393
 
working();
نظرات خوانندگان :

غفاري 26 دي 1388
من با افكار سردار سوداگر در كتاب ‍‍‍‍جاده هاي سربي آشنا شدم توصيه ميكنم آنرا بخوانند

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.013 seconds.